با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Fair Game

ˈferˈɡeɪm feəɡeɪm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

شکار مجاز، شکار قانونی (در فصل شکار و طبق مقررات)
(مجازی - هرچیز که حمله به آن یا تعقیب آن مجاز باشد) آماج روا، طعمه‌ی حاضر و آماده، دست‌انداختنی، مسخره‌کردنی، مضحکه، آماج حمله
- The younger students were fair game for playing tricks on.
- شاگردان کوچک‌تر به‌آسانی بازیچه می‌شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fair game

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fair game» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fair game

لغات نزدیک fair game

پیشنهاد بهبود معانی